سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بیوگرافی مجید صالحی و همسرش و فرزندان دوقلویش و گفتگو

 بیوگرافی : مجید صالحی متولد 26 شهریور ماه 1354 در تهران می باشد و هم اکنون 41 سال سن دارد. وی در سن هجده سالگی دیپلم ریاضی فیزیک اش را گرفت. سال 1380 مدرک کارشناسی بازیگری و کارگردانی تاتر خود را از دانشکده هنر و معماری تهران اخذ نمود و کارشناسی ارشد خود در همین رشته و دانشگاه را نیز در سال 1394 دریافت کرد. وی هم اکنون در موسسه ی فرهنگی و هنری اندیشه ی ماهان زیر نظر امیر دژاکام مشغول تدریس می باشد.

او فعالیت هنری خود را با بازی در نمایش دکتر جوشکار به کارگردانی سیم جوش خوار و تاتر بعدی “آنتیگونه” آغاز کرد و سپس به تلویزیون رفت. وی با بازی در مجموعه مجید دلبندم در سال 1377 به کارگردانی رضا عطاران شهرت رسید و پس از آن در مجموعه های سینمایی و تلویزیونی بسیاری به ایفای نقش پرداخت. مجید صالحی علاوه بر بازیگر تا کنون کارگردانی سه سریال : آشتی کنان ( سال 82) ,سه در چهار سال (87) ,موج و صخره ( سال 89) را بر عهدا داشته است. او نیز به عنوان یکی از بهترین بازیگران کمدی سینما و تلویزیون ایران به شمار می آید.

 

همچنین وی با پرستو صالحی نیز نسبتی ندارد و تشابه فامیلی می باشد. آخرین کار او در تلویزیون نیز حضور در مجوعه آرام میگیریم می باشد که از شبکه دو زمستان 95 پخش میگردد . وی در این سریال یکی از متفاوت ترین نقش های خود را ایفا کرده است. ( در نقش مسعود )

 ازدواج و همسرش

مجید صالحی چند سالی است که ازدواج کرده است و حاصل ازدواج او نیز دو فرزند می باشد : یک دختر و پسر که دوقلو هستند. او در سال 1380 مدرک کارشناسی بازیگری و کارگردانی تاتر خود را از دانشکده هنر و معماری تهران اخذ نمود و کارشناسی ارشد خود در همین رشته و دانشگاه را نیز در سال 1394 دریافت کرد. وی هم اکنون در موسسه ی فرهنگی و هنری اندیشه ی ماهان زیر نظر امیر دژاکام مشغول تدریس می باشد.

 اعترافات صادقانه من

هیچ وقت پیش از این که بچه هایم بدنیا بیایند راجع به پدرشدن فکر نکرده بودم باید صادقانه اعتراف کنم که الان مدت کوتاهی است که پدربودن را لمس، درک و باور کرده ام. من حتی تا یکی دو ماه پیش گاهی اسم پسرم را اشتباه می گفتم. به دلیل این که با دوست خوبم امیر جعفری رفت و آمد زیادی دارم و فرزند او (آئین) را خیلی دوست دارم و در تمام این سال ها به اسم او عادت کرده بودم. گاهی آروین رابه اشتباه آئین صدا می زدم و همسرم هم با لحنی خشن می گفت: «آروووووین…» جالب است که حتی گاهی پسرم را به اسم باجناقم صدا می زدم! از آن بدتر این که یکی دوبار به بچه هایم می گفتم «عمو جان بیا…» اصلا یادم می رفت که این ها فرزندان خودم هستند!!

 

حس پدر بودن

این که بگویم پدربودن برای من چه حسی دارد باید بگویم که حس مسئولیت دارد، آن هم مسئولیتی سنگین. من تازه متوجه شدم که پدرها و مقام پدر در طول تاریخ چقدر مظلوم واقع شده و پدر چقدر جایگاه عزز و عجیبی داشته و دارد. من در این حس پدرشدن همیشه به یاد دوران کودکی خودم می افتم. درست زمانی که حدود 11 سال سن داشتم و پدرم را از دست دادم، ولی در آن زمان هرگز مسئولیتی که یک پدر در قبال خانواده اش داشت را درک نمی کردم، اما حالا متوجه می شوم که این حس و مسئولیت چقدر عجیب و سنگین است.

از تهران خارج نمی شوم

بخش بیشتر یا بهتر بگویم 95 درصد کارهای بچه ها با همسرم می باشد. از تهیه غذا و شستشو و تمیزکاری گرفته تا دکتر و واکسن و تهیه وسایل و لباس و… اما من در تمام این مدت سعی کرده ام در کنارش باشم و در حد توان و بضاعت خودم به همسرم کمک کنم و اگر جایی کاری از دستم برآمده حتما انجام داده ام. گاهی مجبور بودم که سر کار بروم و حتی در این مدت کارهایی که در شهرستان بوده را قبول نکرده ام تا بتوانم بیشتر در خدمت خانواده باشم.

زمانی که بچه ها بدنیا آمدند اوخر کارم در سریال «مدینه» بود و بعد از پایان این سریال من تا حدود 2 ماه سر هیچ کاری نرفتم و کلا در خانه بودم. حتی آقای مقدم و آقای سعید نعمت ا… برای بازی در سریال «میکائیل» از من دعوت کردند و با تماممیل و علاقه ای که برای بازی در این کار داشتم اما چون کار در شهرستان بود نتوانستم آن را قبول کنم و پیش از عید هم کار دیگری پیشنهاد شده که باز هم در شهرستان بود و من نرفتم… درواقع سعی کرده ام که در حد توان در کنار همسرم و البته بچه ها باشم و هرکاری که از دستم بر می آید انجام بدهم.

 راه افتادن یک موج اشتباه

من همیشه بچه ها را خیلی دوست داشتم و با بچه های دوستان، اقوام و نزدیکان همیشه رابطه خوبی داشتم، ولی در همان زمان می دیدم که پدرها و مادرهای آنها همیشه دنبال این هستند که اگر می خواهند چیزی برای فرزندشان بخرند، سعی می کنند گران ترین را بخرند! مثلا اگر یک پوشک 40 هزار تومانی و یک پوشک 70 هزار تومانی را موجود باشد، سعی می کنند آن 70 هزارتومانی را بخرند چون این موج غلط در ذهن ما ایجاد شده که "چیز گران بی علت نیست."

من همیشه این کار آنها برایم تعجب برانگیز بود ولی زمانی که خودم بچه دار شدم، دیدم که این موج به من هم سرایت کرده و اوایل دقیقا من هم، همین کار را می کردم ولی رفته رفته متوجه شدم که نباید روی این مسائل سختگیری داشت و می شود با خرید همان کالای یک مقدار ارزان تر، الباقی آن پول را برای آینده خود بچه ها سرمایه گذاری کرد تا خودشان در آینده از آن پول بهره برداری کنند.

 زحمت 10 برابر دوقلوها

بعضی ها فکر میک نند زحمت دوقلوها دو برابر یک بچه عادی است ولی واقعا 10 برابر است. ضمن این که دوقلوهای من همسان نیستند و یکی پسر با خصوصیات اخلاقی بسیار پسرانه و دیگری دختر با ناز و کرشمه های دخترانه و هرکدام هم، جنس رفتارها و حسادت های خودشان را دارند که از غریزه آنها نشأت می گیرد و نگه داشتن و هماهنگی کارهای آنها واقعا سخت است. مثلا یکی از آنها صبح زودتر از خواب بیدار می شود و دیگری دیرتر و برعکس شب ها یکی زودتر می خوابد و دیگری دیرتر و ا ین یعنی ما باید زمان خواب مان را با هردوی آنها هماهنگ کنیم.

از طرفی زمان غذاخوردن آنها با هم متفاوت است. گاهی لجبازی هنگام غذاخوردن باعث می شود که به دیگری هم سرایت کند و یا گریه یکی از آنها بعث گریه دیگری هممی شود. جنگ بر سر اسباب بازی هم که دیگر جای خود را دارد، حتی زمانی که برای هردوی آنها اسباب بازی مخصوص خودشان را می خری ممکن است که آن یکی اسباب بازی را بخواهند! حتی حالا که از 10 ماهگی گذشته اند و پدر و مادر و اطرافیان را می شناسند و تشخیص می دهد، محبت به آنها هم شکل جدیدی گرفته است. زمانی که یکی از آنها را بغل می کنی و با او بازی می کنی، دیگری طوری به تو نگاه می کند که دل آدم برایش کباب می شود و باید سریعا او را هم در آغوش بگیری.

 زحمات بی نهایت همسرم

تمام مسائلی که به آنها اشاره کردم صرفا به این دلیل بود که بدانید زحمت نگه داشتن دوقلوها چقدر زیاد است و در این بین واقعا همسرم به صورت 24 ساعته باید به بچه ها سریس بدهد. شب ها باید چندین بار از خواب بیدار شود تا به بچه ها غذا بدهد و سپس زحمت عوض کردن پوشک و شستشو و… رفته رفته هم به فصل گرما نزدیک می شویم و قطعا حمام کردن های هرروزه هم به این کارها اضافه می شود.

واقعا مدیون همسرم هستم چرا که بی نهایت در این مدت زحمت کشیده و تمام وقت به کارها و مسائل بچه ها رسیدگی کرده است، ولی با تمام این تفاسیر وقتی رشد و شیرینی بچه ها را می بینیم، خدا را شکر می کنیم که این بچه های نازنین را به ما هدیه داده است. درواقع تمام این سختی ها و کارها در مقابل شیرینی و جذابیت و لذتی که از وجود بچه ها می بریم، هیچ است.

 

 مدیریت در زندگی ما

من پیش از ازدواج حدود 4 سال تنها بودم و تنها زندگی می کردم، ولی ازدواج و وجود بچه ها زندگی من را از یک نفر به 4 نفر تغییر داد و خب قطعا چنین وضعیتی نیاز به مدیریت اقتصادی هم دارد و خوشبختانه همسرم هم در این موضوع بسیار کمک کرده است، همیشه سعی کرده ایم که خرج ها و خریدهای مان منطقی باشد و کالایی خریداری کنیم که کارآیی داشته باشند و حتی لباس هایی برای بچه ها بخریم که بتوانند بیشترین استفاده را از آنها ببرند. جلوی هزینه های اضافی را گرفته ایم و خدا را شکر شرایط هم خوب بوده و مثل آن ضرب المثل معروف است: «شرایط گاهی به مو رسیده ولی هیچ وقت پاره نشده».

ضمن این که خداوند روزی را می رساند و در زندگی مان خیر و برکت وجود داشته و من هم سعی می کنم این محبت خداوند را فراموش نکنم و تمام تلاش خود را به کار بگیرم. در این بین هم واقعا دوست ندارم به خاطر این که درآمد بیشتری داشته باشم، تن به هر خفتی بدهم و در کارهای بد و بی ارزش بازی کنم چرا که نه همسرم به این موضوع راضی می شود و نه حتی بچه ها در آینده راضی خواهندشد! اما حتی روی مسائلی مانند سفرکردن سعی کرده ایم که در این مدت مدیریت داشته باشیم. مثلا به جای یک سفر خارج از ایران، از یک سفر داخلی همان قدر لذت برده ایم شاد شده ایم.

 

کنترل زمان توسط بچه ها

انسان از یک سنی که می گذرد یعنی از حدود 25-30 سالگی که عبور می کند زمان برایش به سرعت می گذرد و خیلی کنترلی روی زمان ندارد ولی تولد بچه و حضور فرزند در زندگی باعث می شود که گذر زمان کندتر شود و سرعت زندگی کنترل می شود، به خاطر این که شما منتظر تک تک لحظه هایی هستید که رشد فرزندتان را ببینید، از چهار دست و پا و سینه خیز رفتن گرفته تا راه افتادن، از دندان درآوردن گرفته تا خندیدن و حرف زدن و شما منتظر تمام این لحظه ها هستید تا از آنها لذت ببرید و این لحظات آنقدر زیبا و آرام است که دریچه ای جدید در زندگی شما باز می کند که بسیار لذت بخش است.

  حساسیت یا وسواس؟

دوقلوهای من تا به امروز 2 بار کار حرفه ای را تجربه کرده اند (با خنده). یک بار برای برنامه نوروزی احسان علیخانی و بار دوم برای همین عکاسی مجله خانواده سبز و هر دو بار چون قرار بود که کار به صورت حرفه ای انجام شود، من حساسیت داشتم چون می خواستم خروجی کار خوب باشد. دوقلوها تا به حال برای عکاسی به آتلیه نرفته بودند و در ماه های اخیر هم اتفاقاتی افتاد که منجر شد تا بچه ها از جاهای شلوغ کمی ترس داشته باشند و گوشه گیر شدند، حساسیت های من برای این بود که تجربه خوبی ایجاد شود و حتی از این تجربه عکاسی، ما چیزهایی یاد گرفتم.

اصلا روی بچه ها وسواس ندارم اتفاقا آنقدر نگهداری آنها زحمت و خستگی داشته که وقتی اقوام و یا دوستان به ما سر می زنند، زود بچه ها را می دهیم به آنها که یک ساعت هم شده از بچه ها مراقبت کنند و ما استراحت کنیم.

در این مدت واقعا همه اقوام من و همسرم کمک زیادی به ما کردند و همیشه در کنارمان بودند مخصوصا خواهر همسرم و باجناقم آقای کامبیز دارابی که زحمت زیادی برای ما کشیدند و جا دارد تشکر ویژه ای از آنها داشته باشم. همچنین لازم است تا از دکتر محمد یاریگرروش، دکتر قاضی و دکتر شاه حسینی که در بیمارستان بهمن بارها برای دوقلوها، مزاحم این عزیزان شدیم، نیز نهایت تشکر و قدردانی را داشته باشم.

کمک به خانواده دوقلوها مستحب است!!

همانطور که گفتم واقعا نگهداری از دوقلوها کار سختی است و خودم شخصا هرجا می بینم که کسی فرزند دوقلو دارد هر کمکی از دستم بربیاید برای او انجام می دهم چون می دانم چقدر سخت است. از همه مردم هم تقاضا دارم اگر در اطرافیان و دوستان و آشنایان خود کسانی را دارند که دوقلو دارند واقعا مستحب است که به آنها کمک کنند!! منظورم کمک مالی نیست، بلکه کمک کاری است حتی در حد یک ساعت نگهداری از بچه ها یا یک وعده مناسب غذا درست کردن… دیگر اگر کسی سه قلو داشته باشد که کمک به او از مستحب هم گذشته و واجب است. درواقع به نظرم همه ما وظیفه داریم که نسبت به اطرافیان خود هرکاری که می توانیم انجام دهیم و کمک کردن وظیفه انسان هاست.

 سریالهای مجید صالحی

1395 آرام می گیریم

1394 آسپرین

1393 مدینه

1393 ابله

1392 باغ سرهنگ

1391 بیدار باش

1390 سه دونگ، سه دونگ

1389 موج و صخره

1387 عید امسال

1387 سه در چهار

1385 ترش و شیرین

1384 مرده متحرک

– بوی خوش زندگی

1383 خوش غیرت

1382 او مثبت

1382 آشتی کنان

1381 خوش‌رکاب

1382 کوچه? اقاقیا

1380 پلیس جوان

1380 زیر آسمان شهر

1380 خانه پدری

1380 روزهای مهتابی

1379 قطار ابدی

1377 مجید دلبندم

1376 سیب خنده

 فیلم های سینمایی مجید صالحی

1395 من دیوانه نیستم

1395 پسرعمو، دخترعمو

1395 چراغ های نا تمام

1394 ثبت با سند برابر است

1394 صداهای خاموش

1394 من و شارمین

1393 سه بیگانه

1393 استراحت مطلق

1392 مجرد 40 ساله

1392 نازنین

1389 همه چی آرومه

1389 ورود زنده‌ها ممنوع

1389 پیتزا مخلوط

1388 بعد از ظهر سگی سگی

1388 ازدواج در وقت اضافه

1388 حلقه‌های ازدواج

1387 دلداده

1385 سوغات فرنگ

1385 هر چی تو بخوای

1383 پل سیزدهم

1383 خوابگاه دختران

1383 شاخه گلی برای عروس

1383 مجردها

1379 یکی بود یکی نبود

1372 چشم شیطان

فیلم های مرتبط: 

مجید صالحی و خواهرش

مجید صالحی و عارف لرستانی

بیوگرافی مجید صالحی و همسر و فرزندانش

مجید صالحی در خندوانه

خندوانه مجید صالحی

بیوگرافی مجید صالحی

مجید صالحی و دوقلوهایش

مجید صالحی و همسرش

همسر مجید صالحی

فیلم های مجید صالحی