تماشای فیلم در سینما خودش یک آیین است

 

این جمله گفته بازیگر سرشناس و معروفی است.رویا نونهالی بازیگر مطرح سینما و تلویزیون ایران که با نقش ناتاشا به شهرت چشمگیری رسید در خانواده ای نسبتا پر جمعیت متولد شده که عشق در خانواده شان موج میزند و همین عشق خانوادگی در زندگی زناشویی اش نیز تاثیر به سزا و چشمگیری داشته . بیوگرافی رویا نونهالی:

متولد 24 بهمن 1341

فارغ التحصیل رشته نقاشی

شروع فعالیت هنری اش از سال 1366

شهرتش در سال 1381 با سریال خواب و بیدار در نقش ناتاشا

خانواده رویا نو نهالی:

رویا نونهالی(roya nonahali  )در خانواده ای متدین پر از عشق بزرگ شده است وی می گوید سرچشمه این عشق پدر و مادرم هستند که این عشق به خانواده و دوست داشتن را به من و چهار خواهر دیگرم تزریق کرده اند.رویا نونهالی و همسرشرامین حیدری فاروقی است .فرزند رویا نونهالی: نمیدانیم که او فرزند دارد یا خیر. آقای حیدری فارغ التحصیل رشته کارگردانی و فوق لیسانس پژوهش می باشند بیشتر ایشان را با مستند های زیبایی که می سازند می شناسیم همچنین در کارگردانی و کار های مربوط به سینما تلویزیون نیز دستی در کار دارند.زندگینامه رویا نونهالی:

تحصیلات : وی دارای تحصیلات در رشته نقاشی از دانشکده هنرهای زیبا دانشگاه تهران است.

نونهالی فعالیت هنری خود را از سال 1362 با بازی در تاتر آغاز نمود

اولین حضور وی جلوی دوربین در سال 1366 می باشد که در آن سال نونهالی در فیلم یار در خانه ساخته خسرو سینایی ایفای نقش نمود. وی با حضور در سریال خواب و بیدار در سال 94 به کارگردانی مهدی فخیم زاده در نقش ناتاشا توانست به خوبی شناخته شود. وی در فصل دوم سریال شهرزاد نیز در نقش عمه بلقیس حضور دارد

گفتگو با رویا نونهالی

دوستان معتقدند شما بانوی مرموزی هستی، هستی؟ هستی که نقاشی خوانده ای و بازیگری و به شهادت شاهدان، یک دیگ آش درست می کنی، هر سال بهتر از پارسال. روش پخت را هم به کسی نمی گویی، نقاشی می کشی شبیه خواب و نشانش نمی دهد، شعرت این قدر بیدار است و منتشر نمی کنی! از خودت هم زیاد حرف نزده ای و این به جذابیت و مرموزیت «کاراکتر» شما افزوده است.عکس رویا نونهالی

خب، مواد لازم برای پخت آش رشته، بر همگان روشن است. چه آنها که خورده اند و چه آنها که پخته اند. حالا دلت می خواهد چیزی به آن بیفزایی یا چیزهایی، و نگویی و یواشکی تماشا کنی و از قیافه ها و از واکنش ها دریابی حالشان خوب است، کیفورند یا مشکوک اند. هرچه هست راز کوچکی است و به بازی می ماند. مرموز نیست، فقط برایم جذاب است این بازی. شبیه بازی بزرگ زندگی است. آش در جوشش است، کسی گرد نمکی می پاشد، کسی گردشکری. حالا این که دریابی چه طعمی، چه وقتی خوشایند است، می شود یکی از بازی های جذاب زندگی.

… و اشاره پسندیده شما به دست پخت من یادآور شد که من از دست پخت شگفت انگیزت با آن ارائه های خلاقانه قدردانی کنم… و نظرت درباره شعر و نقاشی هم که موجب خوشحالی است. و اما این بحث «مرموز» را باید به حساب چه چیزی بگذاریم؟

حتما تعریف است دیگر، صاحب رمز و راز بودن، خودش هنر است.

 حالا خودت جدا چطور فکر می کنی در مورد مرموز بودن من؟

من فکر می کنم به نوع انتخاب نقش و تداوم در وسواس و سر و کله نزدن با اخبار حاشیه مربوط باشد. به نظر خودم تو مرموز نیستی، صاحب رازی!

آفرین، چه آقای فهمیده ای! باشد، از همین جا شروع می کنیم. نه مرموز نیستم، دوست داشته ام سرم به کار خودم گرم باشد و البته از دنیای اطرافم پرت نباشم و حواسم به چیزهایی که دوست دارم، جمع باشد؛ همین!

بیا از واژه های کلیدی شروع کنیم، مثلا جذابیت در حرفه ات معنی اش چیست و با چه چیزهایی مربوط است

ساده بگویم، نمی توانی تلاش کنی جذاب باشی. معادله و فرمول ندارد و اگر چیزهایی هست که موجب جذابیت می شود باید کاری به کارش نداشته باشی. ولی خب آدمیزاد است دیگر، می خواهد تولید جذابیت کند، حواشی جذاب بسازد برای موضوعی یا فردی یا هر چه.

چیزهایی نسبی را پیدا می کند یا حتی می سازد و به موضوع مورد نظر می افزاید که سرجمع می شود خبر، تولید خبر، خبر ساختن، عمر خبر و ابن جور چیزها که موضوع بازاریابی و بازار ساختن و تجارت است و هزینه اش از نظر آدم های مختلف، مختلف است و انتخاب من نیست. اما آنها که اگر باشد خوب است، چیزهای مربوط به کیفیت است، کیفیت انتخاب، کیفیت جرا و شکل تداوم و تمایز. بودن و تکراری نشدن و لطف کار را نگه داشتن که اگر در مورد آدم بازیگر باشد (و افراد کاردان و مردمان مهربان، این تشخیص را در مورد او داشته باشند) مایه خوشحالی و شکرگزاری است..


انتخاب، کلمه کلیدی دوم است. براساس چه چیزهایی انتخاب می کنی؟ چه چیز برایت جذاب تر است؛ تو در تئاتر، سینما، تلویزیون، ویدئو کلیپ و مستند، تجربه های موفقی داشته ای و به نظر ماجراجو و اهل تجربه می آی.

کنجکاوی درباره زندگی و ماجراهایش، کار آدمیزاد است اگر بخواهد طول عمر را زندگی کند، خودت می دانی و زیاد درباره اش حرف زده ایم، مهم این است که قضیه جبر باشد و برایش ذوق و شوق و فکر، خرج کرده باشند، تدارک دیده باشند، وقت صرف کرده باشند؛ به تو چیزی اضافه کنند و اگر سراغ کسی رفته اند برایشان فرق داشته باشد و تو تشخیص بدهی که می توانی با بودنت، چیزی به چیزهایی علاوه کنی، خب اگر زد و این نادره رخ داد، چرا تجربه اش نکنی؟ من هر بار این موقعیت باشد و جدیت و همت را تشخیص بدهم، انتخابش می کنم، تجربی و تازه کار و کوتاه و بلند فرق نمی کند، تفاوت در ترکیبی از چیزهای متعددی است که در کنار هم، امتیاز می آورند و قانع می شوی چون اعتمادت را جلب کرده اند.

چندتایش را بگو!

موضوع فیلمنامه، کارگردان، همراهان، مدیران، بودجه، حافظه…

منظورت از حافظه چیست؟

منظورم این است که در جایی از ذهن آدم، حس آدم، برقی بجهد؛ چیزی یاد آدم بیاید، سوال و جوابی راه بیفتد برود به چشم اندازی خاطره انگیز، خیال انگیز، شوق انگیز، کنجکاوی انگیز که بیشتر راز و رمزی داشته باشد و تو را به طرف خودش بکشد نه این که مرموز باشد و غیرقابل پیش بینی، سخت باور، یا گنگ و خام.

خوب شد تکلیفت با داستان مرموز اول ماجرا هم روشن شد. راست است، ناشناخته رازآمیز با گنم و مبهم، فرق دارد. حالا به نظرت، دنیای سینما، رازآمیز است یا مرموز؟

با تعریفی که تا الان با آن جلو آمده ایم، حتما مرموز است.

سینما ما یا همه سینما؟

همه سینما، چون صنعت و تجارت و سیاست، می خواهند روی هنر و کیاست، سرمایه گذاری کنند، خودت که واردی، ببین چه هزارتویی از روابط و متغیرها، امنیت و اعتماد را متزلزل می کنند، آخرش هالیوود است که اشک مایکل جکسون و مریلین مونرو و صدای مارلون براندو و کوبریک را در می آورد، چه برسد به سینمای ما که تکلیفش از هزار جهت ناروشن است و البته بی انصافی است اگر یادمان برود، باز هم نسبت به خیلی دیگر از شاخص های کیفی جامعه، تشخصی هم دارد و می تواند سرش را بالا بگیرد و تاریخ داشته باشد. می توانی از فردایش دل نبریده باشی و امروز هم که ما با آن معاشر هستیم و جورش را هم اگر بکشیم، بابت لطفی است که برایمان داشته است و دارد و کاش از دست نرود، حتی اگر مرموز باقی بماند.

بله، بد نیست در برانداز احوال سینای ایران، آن را با بقیه شاخص های بخش های دیگر فرهنگ و هنر کشورمان مقایسه کنیم، آن وقت شاید با آن مهربان تر باشیم. اما پرسش بعدی،  فلسفی است و در مقوله جبر و اختیار. تو از سر تقدیر اینجایی یا تصمیم؟ یا ترکیبی مرموز از این دو؟

نه، اصلا مرموز نیست. خیلی سرراست، از زمان مدرسه فرانسوی ژاندارک که محصلش بودم، تئاتر جزو درس های اصلی بود و زمان دانشجویی هم رشته ام نقاشی بود اما با نمایش به شکلی جدی همراه بودم و کار می کردیم تا این که نوبت به سینما رسید و دفعه اول، عکسم در کسوت دختری لهستانی در روزگاران جنگ، روی طاقچه یک فیلم قرار گرفت و شد یک نقش کوتاه و بعدتر «عروسی خوبان» و جایزه فجر و ادامه راه، که من از میان جبر روزگار، حق انتخاب بازیگری را داشتم و انتخابش کردم و ادامه دارد و می بینی.. رویا نونهالی در خندوانهحضور یافت و در قسمتی از برنامه به لهجه مازندرانی بسیار شیرین صحبت کرد.رویا نونهالی فیلمهای بسیاری بازی کرده تاکنون.فیلم رویا نونهالی

فیلمهای رویا نونهالی:

هلن (1394)

مشکل گیتی (1394)

نیمه شب اتفاق افتاد (1394)

کفشهایم کو؟ (1394)

اعترافات ذهن خطرناک من (1393)

داره صبح میشه (1393)

دلم می‌خواد (1393)

نیم‌رخ‌ها (1393)

تراژدی (1392)

صداها (1387)

نیلوفر (2008 ساخته سابین ژمایل محصول مشترک ایران و فرانسه)

خاک آشنا (1386)

مانا (1386)

نیلوفر (1386)

عصر جمعه (1384)

ماهی‌ها عاشق می‌شوند (1383)

یک تکه نان (1383)

خواب خاک (1382)

هم نفس (1382)

خانه‌ای روی آب (1380)

زندان زنان (1379)

بوی کافور، عطر یاس (1378)

صنم (1378)

فصل پنجم (1375)

آنها هیچ‌کس را دوست ندارند (1372)

مرد ناتمام (1371)

پرنده آهنین (1370)

دیدار در استانبول (1370)

آب را گل نکنید (1368)

باغ سید (1368)

مدرسه رجایی (1368)

عروسی خوبان (1367)

یار در خانه (1366)

سریال های رویا نونهالی:

فصل دوم سریال شهرزاد

ساختمان 85 (1389)

ساعت شنی (1386)

خواب و بیدار (1381)

سایه روشن (1390)

 

 

 


مادر و دختر سینمای ایران

مادر و دختر سینمای ایران

حمیده خیرآبادی در سن 13 سالگی ازدواج کرد و تحصیلاتش را تا دیپلم ادامه داد. در سال 1326 وارد تاتر و در سال 1332 با فیلم «میهن‌پرست» وارد سینما شد. او با آغاز موج نوی سینمای ایران در دهه چهل در بسیاری از آثار مهم کارگردانانی چون داریوش مهرجویی و مسعود کیمیایی و علی حاتمی بازی کرد. از جمله مجموعه‌های تلویزیونی خیرآبادی می‌توان به «پدرسالار»، «تلخ و شیرین»، «خانه سبز»، «همه فرزندان من» اشاره کرد. در سینمای پس از انقلاب بانو نادره و استاد داریوش اسدزاده مجموعه‌های پر طرفداری را به نقش آفرینی پرداخته‌اند که سریال سمندون، خانه سبز و همه فرزندان من از این مجموعه‌ها بوده‌اند. مراسم خاکسپاری او در سکوت خبری در 31 فرودین در بهشت زهرا برگزار شد. بیوگرافی ثریا قاسمی:ثریا قاسمیاوایل دهه 1340 با گویندگی رادیو کار حرفه‌ای خود را شروع کرد و سپس به تئاتر رو آورد. در همان سال‌ها به دوبله هم پرداخت و در سریال پرهوادار «بالاتر از خطر» صحبت کرد.

ثریا قاسمی(soraya ghasemi)سال 1319 در تهران متولد شد. وی دختر علی قاسمی و حمیده خیرآبادی بازیگر معروف ایرانی است.مادر ثریا قاسمی حمیده خیرآبادی Hamideh Kheirabadi معروف به نادره و ملقب به مادر سینمای ایران (1303-1389)بازیگر سینمای ایران بود. زندگی‌نامه حمیده خیرآبادی حمیده خیرآبادی متولد 1303 در رشت است. این بازیگر باسابقه? سینمای ایران در سال‌های پیش از انقلاب با نام هنری «نادره» هنرنمایی می‌کرد. وی در بامداد 31 فروردین 1389 در سن 86 سالگی و به علت کهولت سن درگذشت.

 در نمایش‌هایی مثل «آنتیگون» و «از پشت شیشه‌ها» (رکن‌الدین خسروی) و «آندورا» (حمید سمندریان) روی صحنه رفت. گذشته از فیلم کوتاه «تلفن» با ایفای یکی از نقش‌های اصلی آرامش در حضور دیگران عرصه جدی سینما را آزموده و آنقدر قدرتمند ظاهر شد که پس از گذشت این همه سال با اولین فیلم بلندش به یاد آورده می‌شود. همچنین ثریا قاسمی در سال‌های ابتدای فعالیتش در یکی از اولین سریال‌های تلویزیونی ایرانی با نام «پیوند» (نصرت کریمی) بازی کرد. با این همه او پس از حضور در فیلم ناصر تقوایی ـ که چهار سال پس از ساخت امکان نمایش عمومی پیدا کرد ـ ترجیح داد فعالیت اصلی اش را در رادیو و تئاتر متمرکز کند

فیلم های ثریا قاسمی بسیار متفاوتند و جذاب و طرفداران بسیاری دارد.حرفه‌ای که ثریا قاسمی هنوز بعد از این همه سال کار در سینما، خودش را وابسته به آن می‌داند کارگردانی و بازیگری صداست. فیلم اول ناصر تقوایی علاوه بر این که در جریان سینمای تجاری ایران تجربه نامتعارفی بود، تصویر بسیار متفاوتی از شخصیت زن به نمایش گذاشت. او برخلاف مادرش (حمیده خیرآبادی) در فیلم‌های کمی بازی کرد و عمده تجربه‌های سینمایی اش مربوط به دهه هشتاد می‌باشد. در اوایل دهه 70 ثریا قاسمی در چند برنامه تلویزیونی به عنوان مجری حضور یافت و به دکلمه اشعار شاعران کلاسیک ایرانی پرداخت.

 

این بازیگر باسابقه سینما، تئاتر، رادیو و تلویزیون پس از این که به خاطر بازی در مارال برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن از نوزدهمین جشنواره فیلم فجر در سال 1379 شد. توانست فرصت ایفای نقشهای متفاوت تری را هم پیدا کند که بازی در شام آخر و دختر شیرینی فروش از آن جمله بود. بازی کوتاهش در شام آخر جایزه بهترین بازیگر نقش مکمل را از جشن خانه سینما برای او به همراه داشت و پس از دختر شیرینی فروش به بازی در فیلم‌های کمدی گرایش پیدا کرد. دو سریال تلویزیونی در پناه تو(حمید لبخنده) و شب دهم (حسن فتحی) با بازی ثریا قاسمی محبوبیت فراوانی پیدا کرد. در کنار این‌ها بازی او در تله تئاترهایی مثل «به سوی دمشق» (حمید سمندریان)، «نکراسوف» (محمد رحمانیان) و «به سوی کعبه» (تاجبخش فناییان) به چشم آمد.لعیا زنگنه دختر ثریا قاسمی نیست و شایعه است.خانواده ثریا قاسمی :پسر ثریا قاسمی نامش بهروز است  و نام پدر ثریا قاسمی علی قاسمی است.عکس ثریا قاسمی را بسیار دیده اید و چهره زیبا و دوستداشتنی او و طبیعی بودن چهره اش برای همه ما دلنشین است.عکسهای ثریا قاسمی بیشتر در دوران میانسالیش در اینترنت وجود دارد و عکس های دوران جوانی اش کمتر.

مجموعه تلویزیونی:

نابرده رنج – (علیرضا بذرافشان ، 1390(
جراحت – (محمدمهدی عسگرپور ، 1389(
صاحبدلان (مجموعه تلویزیونی) – محمدحسین لطیفی، 1385(
او یک فرشته بود (مجموعه تلویزیونی)- 1384(
شب دهم (مجموعه تلویزیونی – حسن فتحی، 1380(
قلب یخی (مجموعه، 80/1379(
در قلب من (حمید لبخنده – مجموعه، 77/1376(
در پناه تو (حمید لبخنده – مجموعه،1373(
تلخ و شیرین (مجموعه 1352(

فیلم های سینمایی:

خانه کاغذی: مهدی صباغ‌زاده

قاتل اهلی: مسعود کیمیایی

ویلایی‌ها : منیره قیدی

سایه: مسعود نوابی

پانسیون دختران: مریم ابراهیم‌وند

پدر آن دیگری: یدالله صمدی

عروسک: ابراهیم وحیدزاده

دعوت: ابراهیم حاتمی‌کیا

در شب عروسی: رضا قهرمانی

ملودی: جهانگیر جهانگیری

دختر میلیونر: اکبر خامین

سربلند: سعید تهرانی

محاکمه: ایرج قادری

شاهزاده ایرانی: محمد نوری‌زاد

سرود تولد: علی قوی تن

 

 

 


خوانندگی حرفه دوم اکثر بازیگران

 

بیوگرافی امیرحسین آرمان را در ادامه می توانید بخوانید او بازیگر جوان سینمای ایران و متولد 14 آبان 1361 است که در ابتدای راه بازیگری اش با انتخاب های درست مسیر خوبی را برای رسیدن به قله های موفقیت پیش گرفته است.

برخی از  فیلمهای امیرحسین آرمان که او تا کنون بازی کرده شامل “ازدواج به سبک ایرانی””هدف اصلی””صد سال به این سالها” “امشب شب مهتابه” “برف روی شیروانی داغ” “بیداری رویاها” “روز هفتم” وسریال “کلاه پهلوی”و”سرزمین کهن” استعداد های فراوانی را از خود نشان داده است  .

امیر حسین ارمان بازیگر جوان سینمای ایران، بازیگری که چند سالی است عکس های امیر حسین آرمان بر پرده‌های سینما ظاهر شده است و که دورنمای خوبی از فعالیت‌های هنری وی به چشم می‌خورد، می‌گوید از آن دست بازیگران نیست که سینما او را انتخاب کرده باشد یا او سینما را بلکه معتقد است هردو با هم منتخب یکدیگرشدند و می‌گوید که با تخصص در کار دکوراسیون، مسلط بودن به زبان انگلیسی و آموختن علم روانشناسی، بازیگری را پیشه حرفه‌ای خود کرده است و امید دارد دراین وادی خوش بدرخشد. آرمان را با چهره‌ای آرام بر پرده سینما‌ها می‌شناسیم.

برای خیلی از بازیگران و چهره های مطرح پیش می آید که عکس هایی را به آن ها نسبت بدهند. عکس همسر امیر حسین ارماناز آن دسته موارد می باشد جون این بازیگر تا کنون ازدواج نکرده و در این مورد هم نظرات خاص خودش را دارد.

 

عکس امیر حسین آرمانچهره‌ای آرام برخلاف صدایش که پر از شور وجوانی است نشان می دهد، شور و اشتیاقی که نوید روزهای روشن را می‌دهد، روزهای روشنی که نقش آفرینی‌های همین اولین‌های راهش خبر از موفقیت آینده را می‌دهد. صدایش از پس فاصله به گوش می‌رسد، فاصله‌ای دور از پایتخت، جایی حوالی شهر لاهیجان، همان جایی که برای بازی در فیلم «ساکن خانه چوبی» آخرین کار حسینعلی لیالستانی رفته است.درپس صدایش صوت امواج دریا است… در فاصله مکانی دور به گفت‌و‌گو با امیرحسین آرمان نشستیم که می‌توان او را از جمله بازیگران خوب امروز و آینده دانست.

 

ازچه سالی وچه شد که نام امیرحسین آرمان میان نام بازیگران نام آشنای کشور قرار گرفت؟

سال1381 بود. با شرکت در کلاس‌های مرحوم مصطفی اسکویی فن بازیگری را آموخته و سال 83 بود که به‌طور حرفه‌ای وارد عرصه سینما شدم. «ازدواج به سبک ایرانی » کاری از حسن فتحی نخستین فیلمی بود که در آن نقش‌آفرینی کردم.امیرحسین آرمان درحالی از «ازدواج به سبک ایرانی» اولین کار سینمایی خود می‌گوید که نگاهی به کارهای او درهشت سال فعالیت هنری نشان می‌دهد امیرحسین آرمان فیلمها یی مانند سال 85 «هدف اصلی » سال 86 «صدسال به این سالها» سال 87«امشب شب مهتابه» سال 1388 «بیداری رؤیاها» و «برف روی شیروانی داغ» سال 1389 در دو فیلم «یه حبه قند» و «من مادر هستم» سال 90 نیز در فیلم « دوباره باهم » نقش‌آفرینی کرده است ودر حال حاضر در فیلم «ساکن خانه چوبی» مشغول بازی است که همه به نوعی از کارهای خوب سینما بوده و نمایانگر این است که با تمام جوانی درعرصه هنر هفتم آرمان می‌داند که چگونه انتخاب کند.

 

آهنگ های امیر حسین آرمان چند سالی است روانه بازار شده و او به عنوان یک خواننده هم شروع به فعالیت کرده است. اهنگ امیر حسین ارمان در حالی که برای مادرش می خواند نیز از صدا و سیما پخش شده است. اینستاگرام امیرحسین آرمان و اینترنت می توانید آخرین خبرها و بیشتر فعالیت های او را دنبال کنید.


شایعات با انسان چه می کند؟!

 

رضا رویگری  در جشنواره فیلم فجر با وجود بیماری به همراه همسرش حضور پیدا می کند. چرا اینقدر شایعه درباره رضا رویگری زیاد شده است؟ پس از گفتگوی رضا رویگری و همسر دومش با یک نشریه این شایعات سرزبان ها افتاد. نظرات فراوانی هم در این باره در دنیای مجازی منتشر شد.

مثلا شایعه اینکه چرا همسر سابق رضا رویگری از او جدا شده یا این که رضا رویگری او را رها کرده و یک زن جوان گرفته؟! یا از این دست حرف های خاله زنکی

از رضا رویگری پرسیدند آیا بین شایعه مرگ وازدواج رضا رویگری، ارتباطی می بینید؟!

نه، فکر نکنم اینگونه باشد. این دو قضیه ارتباطی به هم ندارند. شاید عده ای مرا خیلی دوست دارند و با این کار می خواهند اسم من در خبرگزاری ها باشد! پس از این شایعات تماس های فراوانی از داخل و خارج ایران داشتم که خیلی از دوستان من نگران شدند. ده نمکی تماس گرفته بود و می گفت با خودت حرف می زنم یا روحت؟! اینکه پخش شایعه مرگ چه نفعی برای برخی دارد را متوجه نمی شوم! چند روز پیش شبکه خبر برای تهیه گزارشی به خانه آمد و درباره این موضوع مفصل صحبت کردیم اما نمی دانم چرا پخش نمی کنند؟! جدیدا حرف های من را از تلویزیون پخش نمی کنند! بیماری رضا رویگری سکته بوده است و من زنده ام و این شایعات مرا اذیت میکند.

بیوگرافی رضا رویگری: زاد? 6دی 1325شمیران تهران، بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون و خواننده ایرانی است. او همچنین در حرفه? نقاشی نیز فعال بوده و در سال های اخیر در نمایشگاه‌هایی در ایران و آمریکا، آثارش را به نمایش گذاشته است. وی خواننده? سرود معروف (ایران ایران) دراول انقلاب می‌باشد. او همچنین به عنوان خواننده، آلبوم کازابلانکا را در سال 1391منتشر نمود.

همسر دومتان از این هم گفته که نمی دانسته شما بازیگرید. مگر می شود رضارویگری را فردی نشناسد؟!

حتما نمی شناخته! اهل دروغ گفتن نیست!

همسر رضا رویگری: خیلی وقت ها پیش می آید که شما بازیگری را تنها به چهره می شناسید و حتی اسمش به ذهن شما نمی آید. این اتفاق برای خیلی از مردم افتاده. از سوی دیگر من شانزده سالگی برای ادامه تحصیل به مالزی رفتم و از دنیای فیلم و تلویزیون ایران دور بودم. به همین دلیل اصلا شناختی از رضا نداشتم. تنها هدیه تهرانی و امین حیایی و گلزار را می شناختم.

یا مثلا می گفتند که خانواده اش به شدت مخالف ازدواج با شما هستند.

اینگونه نیست! پدر و مادرش به شدت من را قبول دارند و دوستم دارند. شاید شیطنت برخی از همکاران شما باعث شده تا حرف های ما به نحو مناسبی انعکاس پیدا نکند.

زن رضا رویگری: پدر من همیشه با من راحت بود و خیلی صمیمی بودیم.پس از آشنایی با رضا، عده ای پشت سرش حرف زده بودند و گفته بودند که شخصیت خوبی ندارد. عکس همسر رضا رویگریو عکس رضا رویگری و همسرش و خانواده او در اینترنت به همراه شایعاتی در مورد او وجود داشت. یک روز پدرم از من خواست که درباره رابطه ام با رضا توضیح دهم. می خواست مطمئن شود رضا دنبال سوءاستفاده از من نیست. گفتم که رضا هیچ قولی برای بازیگری و این مسائل نداده و حرفش فقط ازدواج است. بالاخره پدر هست و روی دخترش حساس! یک روز رضا به منزل آمد و با پدرومادر ملاقات داشت و تمام شائبه ها از بین رفت. به هرحال این اختلاف سنی چهل و چهار ساله، کمی ذهنشان را درگیر کرده بود. یکی از شرایط آنها این بود که رضا اجازه بدهد درسم را تمام کنم.

   از رضا رویگری و همسرش پرسیدیم که آیا درس خانم کریمی تمام شد؟

 

تارا: مشغول تحصیل بودم که رضا سکته کرد و به خاطر مراقبت از وی درس را رها کردم.


افسانه بایگان از دلایل سیمرغ نگرفتنش میگوید

افسانه بایگان از دلایل سیمرغ نگرفتنش می‌گوید

فرهنگ  > تلویزیون - ایسنا نوشت: افسانه بایگان با حضور در برنامه «خارج از کادر» از زندگی و فعالیت هنری‌اش و اینکه چرا تاکنون در این عرصه سیمرغی دریافت نکرده است، سخن می‌گوید.

افسانه بایگان در این برنامه درباره‌ی اینکه چرا سوپراستار دهه‌ی 60 تا به امروز سیمرغ دریافت نکرده است،گفته است:«من سیمرغ شدم و راه سیمرغی را پیدا کردم.»

افسانه بایگان(afsaneh bayegan)در دوازهمین قسمت از برنامه «خارج از کادر» از رازهای «سربدارن»، غم از دست دادن مادر و اینکه هیچ وقت شهرت و حاشیه برایش جذاب نبوده و چرا سوپر استار دهه شصت تا امروز سیمرغی دریافت نکرده است، صحبت کرده است.

بیوگرافی افسانه بایگان:افسانه بایگان26 بهمن1340متولد شد. افسانه بایگان دختر شایسته ایرانشد در پانزده سالگی. افسانه بایگان دختر شایستهبوده و هست. در آن سال، جلوه پالیزبان، فینالیست کرمانشاهی، به عنوان دختر شایسته ایران برگزیده شد. در این مراسم رسم بر این بود که دختر شایسته سال گذشته، شنل مخصوص را بر دوش دختر شایسته جدید می‌گذاشت. وی در یازده سالگی در فیلم کوتاه «بوق» کاری از «علی علیزاده» به ایفای نقش پرداخت؛ ولی فعالیتش در سینما و تلویزیون را در سال 1360 با بازی در مجموعه تلویزیونی پر بیننده? «سربداران» آغاز کرد. یک سال بعد نخستین نقش سینمایی اش را در فیلم «گمشده» به کارگردانی مهدی صباغ زاده در سال 1364 به دست آورد و به یکی از پرکارترین بازیگران زن سینمای ایران و سوپراستار در دهه? شصت تبدیل شد. وی اواخر دهه هفتاد تا اوایل دهه هشتاد به علت شرایط کاری چند سال از سینما فاصله گرفت چون به گفته خودش حتی فراموش شدن برای او بهتر از ماندن به هر قیمتی بوده است.

افسانه بایگان و همسرش مصطفی شایسته است که در سال 1337 در تهران متولد شد و فعالیت در سینما را از سال 1367 با فیلم «روز با شکوه» به کارگردانی کیانوش عیاری آغاز کرد و سپس با ساخت فیلم «مادر» به کارگردانی علی حاتمی و ساخت و توزیع ده‌ها فیلم سینمایی ایرانی با کارگردان‌های مختلف سینمای ایران به فعالیت خود ادامه داد. فرزند افسانه بایگان نامش امیرعلی است که در ایالت میشیگان زندگی می‌کند. او در کنار بازیگری، طراحی صحنه و لباس را هم در فیلم «شکوه بازگشت» تجربه کرده‌است. فضل‌الله بایگان کارگردان سینما و تئاتر عموی اوست. عکس افسانه بایگان ، قبل از انقلاب نشان میدهد که او از ابتدا زیبا بوده مثل الان. افسانه بایگان قبل از انقلاب فعالیت های بسیار زیادی داشته و سوپر استار بوده و بسیار معروف.در حال حاضر نیز او سوپر استار است و در قلب مردم جای دارد.

فعالیت سیاسی

او در انتخابات شوراهای اسلامی شهر و روستا (1392) ثبت نام کرد اما پس از اعلام نتایج تاییدصلاحیت‌ها او رد صلاحیت شد. وی با ذکر این نکته که هیچ‌گاه علاقه‌ای به سیاست نداشته، تنها هدف خود را خدمتگزاری به مردم دانسته و با اعلام انصراف از ادامه کاندیداتوری (بعد از رد صلاحیت ایشان)، همچنان خود را به قانون اساسی ایران و اسلام پایبند دانسته است.

افسانه بایگان فیلمها و سریال های بسیاری بازی کرده و بسیار به شعر علاقه مند است. افسانه بایگان سربداران  را در سن 19 سالگی بازی کرده و جزء اولین کارهای اوست و بسیار زیبا بازی کرده و مورد توجه امام خمینی نیز قرار گرفته.

سینما:

بی حساب (مصطفی احمدی 1395)

نگار (رامبد جوان 1394)

50 کیلو آلبالو (مانی حقیقی 1394)

خبر خاصی نیست (مصطفی شایسته 1393)

پی 22 (حسین قاسمی جامی 1393)

زن‌ها شگفت انگیزند (شهرام شاه حسینی 1389)

آدمکش (رضا کریمی 1389)

ایستگاه آخر (شاپور قریب 1389)

زمهریر (علی روئین‌تن 1388)

آقای هفت رنگ (شهرام شاه حسینی 1387)

چشمک (جهانگیر جهانگیری 1387)

سوپر استار (تهمینه میلانی 1387)

در شهر خبری نیست، هست (1386)

قرنطینه (منوچهر هادی 1385)

کنعان (مانی حقیقی 1386)

محاکمه (ایرج قادری 1385)

کافه ستاره (سامان مقدم 1383)

عشق شیشه‌ای (غلامرضا حیدرنژاد 1378 حضور افتخاری)

طوطیا (ایرج قادری 1377)

جهان پهلوان تختی (بهروز افخمی 1376 حضور افتخاری)

بدلکاران (مهدی صباغ‌زاده 1376)

پنجه در خاک (ایرج قادری 1376)

زخمی (کامران قدکچیان 1377)

شبیخون (جمشید آهنگرانی 1377)

مرد عوضی (محمدرضا هنرمند 1377)

یاغی (جهانگیر جهانگیری 1376)

نابخشوده (ایرج قادری 1375)

خواهران غریب (کیومرث پوراحمد 1374)

روز دیدنی (فرزین مهدی‌پور 1373)

مجازات (جهانگیر جهانگیری 1373)

بدل (جهانگیر جهانگیری 1372)

آلما (اکبر صادقی 1371)

حمله خرچنگ‌ها (پرویز تأییدی 1371)

خوش خیال (مهران تأییدی 1371)

 

تلویزیون

پریا (حسین سهیلی زاده 1395)

شوق پرواز(یداله صمدی 1391)

راه طولانی (رضا کریمی 1390)

وضعیت سفید (حمید نعمت‌الله 1390)

روز حسرت (سیروس مقدم 1387)

پیامک از دیار باقی (سیروس مقدم 1387)

با من بمان (حمید لبخنده 1380)

آتش و شبنم (1382–1379)

روزهای زندگی (سیروس مقدم 1379)

زیربازارچه (رضا ژیان 1378)

سرنخ (کیومرث پوراحمد 1375)

تنهاترین سردار (مهدی فخیم زاده 1375)

 

سربداران (محمدعلی نجفی 1362)